خلاصهای از رمان پاتریسیا
«پاتریسیا» نخستین رمان ژنویو داما، نویسندۀ بلژیکی، تاملی جذاب در باب هویت، مقاومت انسانی در شرایط دشوار و تروماتیک و روابط پیچیدۀ خانوادگی است. این رمان در پس زمینهای از تفاوتهای فرهنگی و چالشهای شخصی، حول زندگی پاتریسیا که یک زن جوان پاریسی خیرخواه است روایت میشود و به سویۀ تاریکِ تم مهاجرت میپردازد. نثر داما تغزلی، روشنگر و نافذ است و خوانندگان را به جهان پاتریسیا، ژان و ونسا میکشاند، جایی که هر تصمیمی، سنگینی بار گذشته و امیدهای آینده را توأمان به همراه دارد. همانطور که پاتریسیا با انتظاراتی که از او میرود دست و پنجه نرم میکند تا بهترین تصمیم را بگیرد، خوانندگان شاهد سفر او برای کشف خویشتن است.
داما با مهارت روایی خود، لحظات دلشکستگی و عشق و قدرت اغواگرانۀ امید به آینده را به تصویر میکشد و از این رو است که «پاتریسیا» با هر که در تلاش است هویت خود را در جامعهای تثبیت کند که اغلب با خواستههایش در تضاد است ارتباط برقرار میکند. همانطور که پاتریسیا میآموزد خود واقعیاش را در آغوش بگیرد، داما پیامی واضح برای ما دارد: اینکه مسیر اصالت و حقیقت اغلب مملو از چالش است، اما در نهایت سفری است که ارزش طی کردن را دارد.
«پاتریسیا» به سبک پلیفونیک روایت میشود و سه پرسوناژ و سه راوی آن، هر کدام از زاویۀ دید خود، داستان را روایت میکنند. داستان در خلال نامههایی است که هر کدام خطاب به دیگری مینویسند و سه سرنوشت است که با هم تلاقی میکند. ارزشهای انسانی برای ژنویو داما اهمیت بسیاری دارد. داما نگاه نژادپرستانه ندارد و انسانیت برای او اولویت دارد؛ جایی که مرزها از میان میروند و پاتریسیای فرانسوی و مرفه با ژانِ آفریقایی و سیاهپوست وارد رابطهای عاشقانه میشوند.
دربارۀ ژنویو داما، خالق «پاتریسیا»
برای آشنایی بیشتر با دیدگاههای مترجم ، این گفتگو خواندنی را از دست ندهید: گفتگو با محبوبه فهیم کلام، مترجم رمان «پاتریسیا»
ژنویو داما، نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان بلژیکی متولد ۱۹۷۰ است و تأثیر قابلتوجهی در دنیای ادبیات و تئاتر از خود به جا گذاشته است. داما سابقۀ کار در رشتۀ حقوق و بازیگری در ژانر کمیک را داشته و با بسیاری از کارگردانان مشهور همکاری کرده است و خودش کارگردانی چندین نمایشنامه برجسته را نیز برعهده داشته است. داما بنیانگذار کمپانی تئاتر آلبرتین است که به تولید و اجرای آثار نمایشی اختصاص دارد و بخشی جداییناپذیر از حرفۀ ژنویو داما در هنر است. او بیش از ۱۵ نمایشنامه و همچنین چندین رمان و مجموعۀ داستان کوتاه نگاشته است و برای «اگر از رودخانه گذشتی» جایزۀ ویکتور راسل را در سال ۲۰۱۱ دریافت کرده و برای «پاتریسیا»، جایزۀ ادبی پنج قاره» را در سال ۲۰۱۲ به دست آورد. بیشتر آثار او از جمله «پاتریسیا»، «پرندۀ آبی» و «جکی» توسط انشارات گالیمار چاپ شده است.
برشهایی از رمان «پاتریسیا»
«این دفعه حضور ذهن داشتم و یک اتاق دو تخته درخواست کردم. برای خودمان یک غذای حاضری آماده کردم. به نظرم آمد که از پیتزای بلونیایی خوشت بیاید. به تو پیشنهاد دادم تلویزیون را روشن کنی. یک فیلم قدیمی با بازی ریچارد گر و جولیا رابرتز پخش میشد. داستان یک زندگی عجیب. همه چیز در این دنیا ممکن است، پس چرا من و تو؟ آن زمان که حواست به فیلم بود و روی آن تمرکز کرده بودی، توانستم نگاهت کنم، بی آن که خودت را جمع و جور کنی. به نظر میآمد شیفتۀ آن فیلم شدهای. به شکم روی آن مبل دراز کشیده بودی و پاهایت را به هم میمالیدی. خوشحال بودم، به خودم گفتم وقتی فیلم تمام شود، تو زیر ملافهها سر میخوری و راحت میخوابی. قطعا عادت نداشتی زیر پتوی سنگین بخوابی. ولی من دوست داشتم پتویم سنگین باشد، سنگینی، احساس امنیت در من ایجاد میکرد. قبل از این که چراغ را خاموش کنم، به تو گفتم فردا به خانه خودمان در پاریس میرویم. من در پاریس زندگی میکنم و من و تو با هم آنجا زندگی خواهیم کرد: «ونسا پاریس شهر قشنگیه. حالا می بینیاش. من توی منطقه نوزده زندگی میکنم. خیلی از کانال سن مارتن دور نیست. آپارتمان بزرگی ندارم. البته توی پاریس، آپاتمان بزرگی محسوب میشه ولی نسبت به آپاتمانهای لیزیو، شهری که توی اون بزرگ شدم، آپارتمان کوچیکیه……»
«از وقتی صدایم برگشته، هنوز آن را به گوش تو نرساندهام. هنوز هم، من و تو در سکوت زندگی میکنیم. همه چیز نو خواهد شد. دیگر نمیتوانم مثل قبل خودم را پنهان کنم. باید این خشم درونی را از بین ببرم. امروز تولد توست. چهل و هفت ساله میشوی. از وقتی با تو زندگی کردهام، هیچوقت به تو هدیهای ندادم. همشه میگفتی به هیچ چیز نیاز نداری. انگار مهم نبوده. این درست نیست، آدمها به چیزهای زیادی نیاز دارند. حتی منی که تظاهر میکنم به چیزی نیاز ندارم و گاهی از سر شیطنت با تو لجبازی میکنم. دنبال چیزی گشتم که نداشته باشی، چون پول تو جیبیام را تو میدهی و نمیخواهم پول هدیهات را خودت بدهی. پس، باید دنبال چیزی باشم که قیمت نداشته باشد. در کشور تو، پیدا کردن چنین چیزی آسان نیست. مدت زیادی گشتم تا بالاخره پیدا کردم….»
«پاتریسیا» توسط نشر ققنوس و با ترجمۀ محبوبه فهیم کلام منتشر شده است.